بهینابهینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

بهترین دختردنیا

انرزی هسته ای

فدامدابشم شومارو خوشگلی این هفته رکوردزدی مامان جون 11شب می خوابی 7صبح بیداربودی ازهمون بدوتولدهمینطوری بودی کم خواب کم خواب کم خواب اوایل مامان کفری میشدحالادیگه عادت کردم ... باباواست فرفره درست کرده بهش میگه قرقره  دیروزرفتیم خرید ازسوپرمحله شمابادوچرخه اتاومدی فرفرتم باخودت آوردب بسته بودیش بهجلوی دوچرخه ات تند که می رفتی می چرخیدکلی ذوق می کردی فدامدا جینگیلم ... دیروز رفتیم کوه صفه جایه همه خالی حسابی آتیش سوزندی گفتیم بیاییم خونه خوابی به همون نشون شب ساعت 11خوابیدی گفتم خوب درعوض صبح می خوابی صبح ام ساعت 7 بیدارشدی بابا کفری شده بودحسابی قربونت برم مامان وقتی کم می خوابی چشم هایه خوشگلت زشت میشن فدات بشم من عشقی شما نفس...
26 مهر 1393

نفسه مامان

چندروز پیش توکوچه یک انجیره خشکیده ازروی زمین برداشتی گفتی این تخمه دایناسوره واین شروعه داستانه دایناسوربود حالادیگه همه چی به دایناسورمربوط میشه همه چی ماله دایناسوره والبته موضوع ازاونجایی شروع شدکه بنیامین پسرهمسایمون چندتاسنگ دادبه شماگفت اینهاتمه دایناسوره بکارشون درخت ایناسوردرمیاد بنیامین بچه بامزه ای هرموقع شماروتوکوچه میبینه بالحجه غلیظه اصفهانی میگه  پس توکه دوباره اومدی دالاغه...ولی شماازش خوشت میادالبته بعضی مواقع هم ازدستش کفری میشی ... اینم تخمه دایناسوره معروف دیگه اینکه عاشقه پرنده ها والبته حیواناتی تا یک پرنده میبینی کلی باهاش حرف میزنی   صبح هاکه ازخواب بیدارمیشی یکسره حرف میزنی حزف میزنی به منم ...
16 مهر 1393

می خواهیم بریم مهمانییییییییییییییییی

این هفته دوشنبه رفتیم خونه خاله مهرناز کلی باآوابازی کردین دیگه وقتی داشتیم برمی گشتیم جنازه بودی شام نخورده تو ماشین خوابیدی هشت صبح بیدارشدی 11رفتیم خانه آوا اونجاکلی آب بازی کردی کلی بپربپرکردین البته دعواهم کردین یکی ازعلت های دعوااین بود که شما هرچی آوابرمی داشت شماهم همون رومی خواستی آواهم که دست به جیغ شروع می کردبه جیغ زدن من قبل ترها خیلی دخالت می کردم اماجدیدا بی خیال شدم این جورمواقع سعی می کنم عقب نشینی کنم عصرهمراه خاله وآوارفتیم پارکه به قول آوامرداویج البته بادوچرخه هاتون خیلی بازی کردین یک خطربزرگ هم ازسرت گذشت ازروی دوچرخه افتادی پایین کنارجدول های خیابان همون موقع هم یک ماشینی داشت عقب عقب ازپارک می اومدبیرون دیربلندت کرده ...
4 مهر 1393
1